در فرهنگ عمومی مردم (چه متدین و چه غیر متدین) واژه "بی پدر" یکی از بدترین حرفهایی است که نسبت به یک شخص زده می شود. این واژه به معنای کسی است که معلوم نیست پدرش کیست و کنایه از حرامزادگی بلکه بدترین نوع حرامزادگی یعنی زنازادگی است. در فرهنگ عمومی مردم بار معنایی و قبح این واژه کاملاً درک می شود و اگر به کسی این واژه را بگویند سریعاً موضعگیری می کند و سعی می نماید او را بی پدر نگویند. اما در بین اهل معرفت واژه ای هست که کمتر کسی معنای آن را فهمیده و بار معنایی و قبح آن را درک می کند و معمولاً غیر از اهل معرفت و همراهان ایشان کسی قبح این واژه را درک نمی کند.
این واژه همان واژه "بی شیخ" است که درست معنای بی پدر را دارد اما در بُعد باطنی. بی شیخ یعنی کسی که شیخ ندارد و بُعد باطنی او از حرام است و شیطان جنّی یا انسی در تولّد روحانی او دخیل بوده. لذا کسانی که وارد وادی سیر و سلوک می شوند بسیار برایشان مهم است که حتماً شیخ داشته باشند تا از طریق او اتصال و حلالزادگی خود را نشان دهند؛ و هیچگاه خود را بریده از شیخ نمی دانند زیرا انکار شیخ خود مساوی با انکار حلالزادگی خود است. و به همین دلیل است که در بین اهل معرفت اگر کسی از یک شیخ ببُرد و بخواهد نزد مشایخ دیگر برود ایشان چنین شخصی را هرگز نمی پذیرند و یک جور دست به سرش می کنند و اگر هم به فرض محال متوجه بریده شدن او نشوند و او را بپذیرند نمی توانند او را در سیر و سلوک جلو ببرند و به زودی متوجه می شوند که چنین شخصی بریده است و به تعبیر رساتر این شخص حرامزاده عرفانی است. لذا او را به حال خود رها می کنند زیرا با بریدن و انکار شیخش عملاً اعلام داشته که حلالزاده نیست. فتدبّر جیّداً.
[ شنبه 93/11/25 ] [ 11:42 صبح ] [ فتیان ]